و گفتهاند: بمعنى حيرت بهنگام تمام بودن حجّت طرف است. على هذا معنى آيه اين است كه: گناهكاران متحيّر ميشوند. در قاموس هست:
«ابلس: يئس و تحيّر». راغب گويد: ابلاس اندوهى است كه از شدّت سختى ناشى شود ... و چون شخص اندوهگين بيشتر اوقات ساكت ميشود و چاره را از ياد ميبرد گويند: ابلس فلان يعنى ساكت شد و حجّتش قطع گرديد.
بايد دانست تحيّر و يأس و اندوه از هم جدا نيستند و اگر معناى اصلى را يأس يا اندوه بگيريم مانعى نخواهد داشت «أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ» انعام: 44، آنها را بناگهان گرفتيم پس آنگاه مأيوس و متحيّر بودند.
در سوره روم پس از ذكر آمدن باران و شادى مردم، آمده «وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمُبْلِسِينَ» روم: 49 و حقّا كه آنها پيش از نزول باران مأيوس بودند.
نظير اين آيه، آيه «وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا» شورى:
28، است و با ملاحظه آن روشن ميشود كه ابلاس بمعنى يأس است زيرا قنوط مسلّما بمعناى يأس ميباشد.
مراد از اين كلمه در قرآن مجيد، موجودى است زنده، با شعور، مكلّف، نامرئى، فريبكار و ... كه از امر خداوند سر پيچيد و بآدم سجده نكرد، در نتيجه رانده شد و مستحق عذاب و لعن گرديد.
او در قرآن اكثرا بنام شيطان خوانده شده و فقط در يازده محلّ ابليس بكار رفته است.
آيا اين كلمه علم شخص است و نام مخصوص اوست و يا صفت است و بواسطه يأس از رحمت خدا، باو ابليس گفته شده؟
در مجمع البيان هست: ابليس نام غير عربى است و قومى گفتهاند كه عربى است و از ابلاس مشتقّ است. در صحاح و قاموس آنرا عربى و از ابلاس گرفته است و در