سرزمين «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً» اعراف: 58، سرزمين پاك و خوب علفش باذن پروردگارش ميرويد و سرزمينيكه خبيث است علف آن نميرويد مگر بصعوبت.بايد دانست: بلد بمعنى شهر نيست و معناى آن چنانكه از خود قرآن نيز بدست ميايد، سرزمين و ديار است و در اصطلاح فعلى، عربها (سال 1390 قمرى هجرى) بمالك، بلاد ميگويند.در قاموس گويد: «البلد و البلدة ... كلّ قطعة من الارض مستخيرة عامرة او غامرة» در اقرب الموارد آمده: «البلد و البلدة كلّ موضع من الارض عامرا او خلاء» راغب گفته: بلد مكانى است محدود و معيّن و محلّ انس باجتماع ساكنين و اقامتشان، جمع آن بلاد و بلدان است.«سُقْناهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنا بِهِ الْماءَ» اعراف: 57، ابر را براى سرزمينى مرده سوق داديم و بواسطه آن آب نازل نموديم. «بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ» سباء: 15 سرزمين دلچسب و خوش آيند و پروردگار چاره ساز «فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ» ق: 36، در سرزمينها راهها ساختند آيا فرارگاهى هست؟در آيهى «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً» ابراهيم: 35، و آيات 1 و 2 سوره بلد- و 3 سوره تين- و 126 بقره- و 91 نمل كه نوعا «بلد» را شهر مكّه گفتهاند، اگر سرزمين بگوئيم و از معنى اوّل خارج نشويم هيچ اشكالى نخواهد داشت، زيرا ديار و سرزمين شامل شهر نيز هست بقيّهى مطلب در «قريه و مدينه» ديده شود.
بلس
ابلاس بمعنى يأس است «وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ» روم: 12 روزى كه قيامت بر پا شود گناهكاران مأيوس شوند.طبرسى در ذيل آيهى فوق فرموده: ابلاس بمعنى يأس است