امن
ايمنى. آرامش قلب.خاطر جمع بودن. امن و امانة و امان در اصل بيك معنىاند (مفردات) «فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً» بقره: 283 اگر بعضى از شما ببعضى خاطر جمع باشد، يعنى باو اطمينان داشته باشد كه خيانت نخواهد كرد، «أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا بَياتاً وَ هُمْ نائِمُونَ» اعراف: 97، آيا اهل شهرها ايمنند كه عذاب ما شبانه آنگاه كه در خوابند بسوى آنها بيايد.«وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً» بقره: 125 خانهى كعبه را براى مردم مرجع و ايمنى قرار داديمآمن
خاطر جمع، كسيكه در او ايمنى است و يا شهريكه ايمن است «مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً» آل عمران: 97 «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً» بقره:126، لازم نيست در آيهى اخير، آمن را ذا امن معنى كنيم، بلكه شهر ايمن مثل شخص ايمن كاملا صحيح و درست است اينگونه چيزها در قرآن بسيار است مانند «يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً» دهر: 10 كه عبوس و قمطرير صفت يوم آمده و مانند «وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً» فرقان: 26 «آمنة» بمعنى امن است، (انفال:11)