اكثر من اربعة ارحام من الحرائر» مجمع البيان ذيل آيه فوق.
ثلّ
ثلّة: جماعت كثيرة.
اين كلمه فقط سه بار چنانكه نقل خواهد شد در قرآن مجيد آمده است و قيد كثرت در آن معتبر ميباشد. دليل كثرت گذشته از اقوال لغت نويسان، خود قرآن است كه ميگويد ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ واقعه: 13 از مقابله «قليل» ميدانيم كه «ثلّة» بمعنى كثير است.
راغب گويد: ثلّة قطعه جمع شده از پشم است و باعتبار جماعت «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ» آمده است.
در كشّاف گفته: ثلّة جماعت كثير از مردم است و مقابل آمدن با «قليل» در دالّ بودن آن بر كثرت كافى است، سپس كشّاف در اين باره شعرى نقل ميكند. محبّ الدين در شرح ابيات كشّاف ذيل همان شعر ميگويد: ثلّة جمع كثير از مردم است و اصل آن از كسر (شكستن) است گويا اين جمع از كلّ مردم شكسته و بريده شده است.
طبرسى در معنى آيه فوق آنرا جماعت كثير العدد معنى كرده است.
بيضاوى نيز جمع كثير گفته است.
ابن اثير در نهايه حديثى در باره مصالحه با اهل نجران نقل كرده كه لفظ آن چنين است: «لهم ذمّة اللَّه و ذمّة رسوله على ديارهم و اموالهم و ثلّتهم» در اين حديث ثلّة شامل تمام جمعيّت است.
در صحاح آمده: بجمع كثير از گوسفندان ثلّة (بضم و فتح اوّل) گويند ... و چون بزها و گوسفندان جمع و زياد شدند بمجموع آندو ثلّة (بفتح اول) اطلاق ميشود.
بعد از آن آمده: ثلّة (بضم اوّل) جماعت مردم است.
نا گفته نماند: كثرت در آن نيز ملحوظ است و گرنه فتح اوّل و ضمّ آن تأثيرى در اصل مادّه ندارد. در اقرب الموارد نيز مثل صحاح گفته است.
در قاموس هست: ثلّة بفتح