بُدوّ - قاموس قرآن جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاموس قرآن - جلد 1

سیدعلی اکبر قرشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فربه و تنومند بودنش بدنه گفته‏اند، در اقرب الموارد آمده: شتران قربانى را از آن بدنه گفته‏اند كه آنها را فربه ميكردند.

بُدوّ

ظهور شديد (مفردات) «وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» زمر: 47، از خدا براى آنان آنچه گمان نميكردند آشكار شد. قاموس آنرا مطلق ظهور گفته است. «وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ» ممتحنه: 4، ميان ما و شما دشمنى و كينه آشكار شد.

در جاى ظهور رأى و مصلحت نيز بكار رفته مثل «ثُمَّ بَدا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما رَأَوُا الْآياتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ» يوسف: 35، بعد چنين مصلحت شد كه او را تا مدّتى محبوس كنند.

بادى‏

«وَ ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِيَ الرَّأْيِ» هود: 27، كلمه‏ى «بادى» را بعضى بادء با همزه آخر و بعضى بادى با ياء آخر خوانده‏اند (مجمع البيان) بنا بر قرائت اوّل، اصل آن از بدء بمعنى شروع و بنا بر قرائت دوّم از بدوّ بمعنى ظهور است. بادى الرأى بنا بر معنى اول كسى است كه ناپخته رأى باشد و بنا بر معنى دوّم كسى كه اظهار رأى ميكند در حاليكه تحقيق نكرده است (مفردات).

«بادِيَ الرَّأْيِ» در آيه اگر قيد «اتَّبَعَكَ» باشد معنى اين ميشود:

از تو پيروى نكرده مگر فرومايگان ما بى آنكه تدبّر و تحقيق كنند

الْباد

«سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ» حج: 25، «باد» در اينجا بمعنى مسافر است كه ظاهر ميشود يعنى: مقيم و مسافر در آن يكسان است.

بَدْو

باديه. صحرا. «وَ جاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ» يوسف: 100 «وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ» احزاب:

20، و اگر احزاب بيايد دوست دارند كه ايكاش باديه نشين و ميان صحرا نشينان بودند. در مجمع فرموده: بادى كسى است كه در باديه ساكن باشد حديث «من بدا جفا» از آن است يعنى هر كه باديه نشين باشد اهل جفا ميشود.

/ 330