باشند بر «إِلْياسِينَ» رجوع شود.
آيات فوق روشن ميكند كه:
اين شخص بزرگوار همچون پيامبران ديگر بر قومى بت پرست مبعوث شده بود و نيز او را مانند پيامبران ديگر تكذيب كردهاند، فريد وجدى او را همان ادريس نبى دانسته كه گويند:
جدّ حضرت نوح بود و نيز نقل شده كه «بعل» نام بتى بود در بعلبك، و اين نام، از نام آن بت گرفته شده است و احتمال دارد كه بر اهل بعلبك مبعوث شده باشد.
در باره اين پيامبر نيز، چيزهاى غير معقول نقل شده كه قرآن مجيد نامى از آنها نميبرد و در نقل آنها، پاى كعب الاحبار و وهب بن منبّه در ميان است، در تفسير الميزان آنها را از تفسير الدر المنثور نقل و ردّ ميكند و نيز ميگويد: در بعض اخبار شيعه هست كه: الياس هميشه زنده است امّا آنها اخبار ضعيفاند (الميزان ج 17 ص 166)
الْ ياسين
«سَلامٌ عَلى إِلْياسِينَ» صافات: 130 در مجمع البيان فرمايد: ابن عامر و نافع و رويس از يعقوب، آنرا آل ياسين خواندهاند بفتح الف و كسر لام كه به «ياسين» متّصل نيست. و ديگران الياسين خواندهاند بكسر الف و سكون لام متّصل به «ياسين». ابو الحسن شعرانى در پاورقى مجمع البيان مينويسد كه:
اتفاق كردهاند در تمام قرآنها «ال» را از «ياسين» جدا بنويسند بصورت «إِلْياسِينَ» نه بصورت «الياسين» باز طبرسى فرمايد: زجّاج گفته:
هر كه الياسين خوانده او الياس و امّت مؤمن او را جمع كرده اينطور جمع هست كه گويند: مسامعه و مهالبه كه غرض اولاد مسمع و اولاد مهلب باشد. وجه ديگر آنست كه:
الياس و الياسين دو لغتاند و مراد يكنفر است مثل ميكال و ميكائيل و نيز از ابن عبّاس نقل ميكند: آل ياسين عبارتند از آل محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم و ياسين اسم آنحضرت است.
زمخشرى در كشّاف گويد:
الياسين خوانده شده بنا بر آنكه الياس دو جور خوانده ميشود، و نيز