قطع. «فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ» نساء: 119 حتما و بطور يقين گوشهاى چهارپايان را ميبرند راغب گويد: بتك در معنى قريب به بتّ است ولى بتك در قطع اعضاء و بتّ در قطع ريسمان و چيز متّصل بكار ميرود در اقرب آمده: «بتكه بتكا: قطعه».بيضاوى بتك را در آيه، شكافتن گفته است و گويد: مراد شكافتن گوش بعضى از چهار پايان است كه اعراب گوش آنها را شكافته و ذبح و سوار شدن و بار كردن آنها را تحريم مينمودند. قول بيضاوى صحيحتر بنظر ميايد، بنا بر اين، بهتر است بتك را شكافتن معنى كنيم نه بريدن.
بَتل
بريدن. اخلاص. «وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا» مزمّل:8 نام پروردگارت را ياد كن و بسوى او اخلاص كن اخلاص كامل، منظور بريدن از هواى نفس و خود را بخدا مخصوص كردن است، گويند:فلانى از همه بريده و بفلانى پيوسته است، در نهايه و مفردات هست