اهل البيت‏ - قاموس قرآن جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاموس قرآن - جلد 1

سیدعلی اکبر قرشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وَ نَصَرْناهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ»

انبياء: 76- 77 در اينجا نيز فقط از نجات اهلش صحبت شده ميدانيم كه پيروان داخل در اهل‏اند، بقيّه مطلب در «آل» ديده شود.

اهل البيت‏

كلمه‏ى اهل- البيت فقط دو بار در قرآن مجيد آمده است يكى در باره حضرت ابراهيم عليه السّلام كه ملائكه بزنش گفتند «رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ» هود: 73، ديگرى در باره اهل بيت رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» احزاب:

33 و اين همان آيه معروف تطهير است و مراد از آن پنج تن آل عبا صلوات اللَّه عليهم هستند. مسلمانان بتبعيّت از قرآن، كلمه اهل بيت را در اهل بيت حضرت رسول استعمال كرده‏اند و بطورى شهرت يافته كه اراده ديگرى از اين كلمه محتاج بقرينه است.

در تفسير ابن كثير و غيره نقل شده كه عكرمه در بازار ندا ميكرد و ميگفت: آيه‏ى تطهير در شأن زنان حضرت رسول صلّى الله عليه وآله وسلّم است و نيز نقل ميكند كه عكرمه ميگفت: هر كس بخواهد با او مباهله ميكنم كه اين آيه در باره زنان آنحضرت است.

نا گفته نماند: عكرمه از خوارج و از دشمنان على و اهل بيت عليهم السّلام است و اين سخن از فرومايه‏ى مثل عكرمه بعيد نيست راجع بشرح حال او بكتاب الكلمة الغرّاء فى تفصيل- الزهراء عليها السّلام فصل ثانى ص: 51 تأليف شرف الدين رجوع شود.

در اينجا بسه مطلب اشاره ميكنيم 1- آيه تطهير در سياق آيات زنان حضرت رسول صلّى الله عليه وآله وسلّم آمده ولى على رغم عكرمه و مقاتل، خود آيه بيان ميكند كه در باره زنان آنحضرت نيست زيرا چند آيه پيش از آيه تطهير را ميخوانيم مى‏بينيم، در آنها زنان آنحضرت مخاطبند و همه بصورت جمع مؤنّث آمده مثل: كنتنّ، تردن، تعالين، امتّعكنّ، اسرّحكنّ، منكنّ،

/ 330