حرف استفهام است، دو جور بكار ميرود متّصله و منقطعه.متّصله آن است كه در رديف الف استفهام واقع شود و بمعنى اىّ (كدام) ميايد مثل «وَ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ» انبياء: 109 يعنى نميدانم آيا نزديك يا دور است آنچه وعده ميشويد و نيز بعد از الف تسويه واقع ميشود نحو «سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» بقره: 6 يعنى براى آنها يكسان است خواه بترسانى يا نترسانى ايمان نمياورند. بهتر است بگوئيم: در اين صورت الف تسويه و ام هر دو بمعنى «خواه» ميايند.متّصله از آن سبب گويند كه ما قبل «ام» بما بعدش متّصل است.منقطعه آنست كه از ما بعدش قطع شده و بمعنى بل (بلكه) ميايد مانند «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ» زمر: 43 يعنى بلكه جز خدا واسطه هائى گرفتهاند.ام گاهى به هل داخل ميشود ولى بهمزه داخل نميشود مانند «أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ» رعد: 16، آنچه در باره «ام» نوشته شد همه از اقرب الموارد است، فقط مثلها را از قرآن آوردهايم.
امْت
بلندى. مكان مرتفع (اقرب الموارد) «لا تَرى فِيها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً» طه: 107 يعنى در زمين پستى و بلندى نمىبينى از قرينهى امت فهميده ميشود كه «عوج» بمعنى انخفاض و پستى است. در قاموس گويد: امت يعنى مكان مرتفع، تپّههاى كوچك، پستى و بلندى، و اختلاف در شيئى. ولى مراد از آن در آيه، بلندى است، و اين آيه عبارت اخرى آيهى ما