براى قبول «بغى» است على هذا انبغاء را بمعنى شايسته است و سهل است گرفتهاند، كه قبول در هر دو مندرج است «وَ ما يَنْبَغِي لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً» مريم: 92 شايسته نيست كه خدا فرزندى بگيرد «لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ» يس: 40 براى آفتاب ميسّر نيست كه ماه را بگيرد يعنى قبول اين فعل براى او نيست.
بغاء
«وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً» نور: 33 كنيزان جوان خود را بزنا وادار نكنيد اگر طالب عفّت باشند.بزنا از آنجهت «بغاء» گفته شده كه آن يكنوع تجاوز از حدّ است زيرا حدّ زن آن است كه زنا نكند. همچنين است «وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا» مريم: 20.«يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» بقره: 265 اموال خود را براى بيشتر طلبيدن مرضات خدا، انفاق ميكنند.«وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ» آل عمران: 19 كلمهى «بغيا» را در اين آيه و نظائر آن حسد و ظلم و دشمنى معنى كردهاند و همه از مصاديق تجاوزاند.«فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ» بقره: 173 هر كه مضطرّ شود بىآنكه طالب و متعدّى باشد گناهى بر او نيست.يكدفعه اين است كه شخص مضطرّ، طالب خوردن ميته است و اضطرار را دستاويز كرده و در خوردن نيز افراط ميكند براى چنين كسى خوردن ميته حلال نيست و يكدفعه اين است كه مايل و طالب نباشد و در خوردن نيز بسدّ رمق اكتفا كند چنين كسى در خوردن گناهكار نيست، آيه شريفه صورت دوّم را بيان ميكند.«وَ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ».