پوست صورتش آشكار ميگردد.
«وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرى لَكُمْ» آل عمران: 126، خدا آنرا براى شما بشارت و خبر شادى بخش قرار داد. «وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِيمَ بِالْبُشْرى» هود: 69، «قالَ يا بُشْرى هذا غُلامٌ» يوسف: 19، كلمهى بشرى در اين آيات و نظائر آن بمعنى خبر مسرّت بخش است.
4- استبشار
بمعنى طلب شادى و يافتن و يا دانستن چيزى است كه شاد ميكند «وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» آل عمران:
170، در باره كسانى كه هنوز بآنها نپيوستهاند شادمانند كه بآنها خوفى نيست و محزون نميشوند يعنى شهداء از اينكه ميدانند براى مؤمنان كه در دنيا ماندهاند بيمى و اندوهى در آخرت نيست شادى ميكنند و از اين حقيقت كه دانستهاند طلب شادى مينمايند «وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ» حجر: 67، اهل مدينه آمدند در حاليكه از شنيدن قضيّهى ميهمانان لوط شادى ميجستند و شادمان بودند.
بشِّر
5- بشارت در خبر مسرّت بخش و اندوه بخش هر دو بكار رفته است نحو «بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» بقره: 25، و نحو «بَشِّرِ الْمُنافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً» نساء: 138.
طبرسى در ذيل آيهى اخير فرموده: اصل بشارت خبر مسرّت بخشى است كه بوسيلهى آن، شادى در پوست صورت احساس ميگردد، و در خبر اندوه بخش نيز بكار ميرود عرب گويد: پاداش و تحيّت تو، كتك است. راغب آنرا يكنوع استعاره ميداند. از كلام طبرسى نيز بدست ميايد كه اين يكنوع تحكّم است يعنى مژده و پاداش ندارى مگر عذاب.
6- بَشير
مژده ده، جمع آن بشر بر وزن (قفل) است «وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ» فرقان: 48، او كسى است كه بادها را پيش از رحمت خود (باران) مژده دهنده فرستاده.