يعنى بينائى دادن، واضح نمودن «تَبْصِرَةً وَ ذِكْرى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ» ق: 8.«فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ كانُوا مُسْتَبْصِرِينَ» عنكبوت: 38، مجمع- البيان آنرا عقلاء معنى كرده يعنى با آنكه عاقل و متمكن از دقّت و اعمال نظر بودند شيطان از راه خدا بازشان داشت. صاحب الميزان فرموده:مراد آن است كه پيش از فريب شيطان اهل توحيد بودند.
بَصَل
پياز. «يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها ... وَ بَصَلِها» بقره: 61، آن در باره سئوال بنى اسرائيل از موسى آمده است.
بِضع
مقدارى از زمان.اصل آن بمعنى قطع است (مجمع- البيان) «فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ» يوسف: 42، پس چند سال در زندان ماند طبرسى فرموده: در معنى بضع اختلاف كردهاند گويند: آن از سه است تا پنج و گويند از سه است تا هفت و گويند: تا نه ... و اكثر مفسّرين بر آنند كه مراد از آن در آيه هفت است. قاموس نيز هفت را از معانى آن شمرده است. «وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ فِي بِضْعِ سِنِينَ» روم: 4.
بِضاعت
سرمايه. جوهرى گفته: بضاعت قسمتى از مال است كه براى تجارت اختصاص داده ميشود، راغب نيز نزديك بآن گفته