بعير: مطلق شتر است اعمّ از نر و ماده، چنانكه جمل شتر نر و ناقه شتر ماده است. «وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ» يوسف: 72 هر كه آنرا بياورد براى اوست بار يك شتر. اين كلمه فقط دو بار در قرآن آمده است: يوسف: 72 و 65.
بعض
جزء. اين كلمه بمناسبت كلّ بكار ميرود، لذا با كلّ مقابل ميافتد و گويند: بعض الشيء و كلّه (مفردات) «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ» بقره: 85.
بَعوضه
پشه ريز. جمع آن بعوض است «إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها» بقره: 26، خدا باك ندارد از اينكه مثلى زند (هر چه باشد) پشه يا آنچه فوق آنست.مجمع البيان آنرا پشهى ريز معنى كرده است در مفردات و اقرب- الموارد نقل شده: علت اينكه نام اين حشره از «بعض» گرفته شده كوچكى جثّهى اوست.
بَعل
شوهر. «وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً» هود: 72، من پير زنم و اين شوهرم پير است. جمع آن بعوله است مثل «وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذلِكَ» بقره 228.«أَ تَدْعُونَ بَعْلًا وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ-