بغضاء را شدّت بغض گفتهاند.
بَغل
استر. جمع آن در قرآن بغال آمده «وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوها وَ زِينَةً» نحل: 8 بغل حيوانى است اهلى پدرش الاغ و مادرش اسب است (اقرب الموارد)
بَغى
طلب توأم با تجاوز از حدّ. اين معنى با مطلق تجاوز قابل جمع است زيرا تجاوز از طلب جدا نيست، هر جا كه تجاوز هست طلب نيز هست.
تجاوز چنانكه راغب تصريح ميكند دو جور است يكى تجاوز ممدوح مثل تجاوز از عدالت باحسان و از عمل واجب بمندوب، يعنى عمل بهر دو، و ديگرى تجاوز مذموم، مثل تجاوز از حق بباطل.
بيضاوى در ذيل آيهى 27 از سوره شورى گويد: «اصل البغى طلب تجاوز الاقتصاد فيما يتحرى كميّته او كيفيّته» راغب گفته: «البغى طلب تجاوز الاقتصاد فيما يتحرى» ابن اثير در نهايه آورده: «اصل البغى مجاوزة الحدّ».
اين معنى (طلب توأم با تجاوز) كه از راغب و ابن اثير و بيضاوى نقل شد در تمام موارد استعمال اين كلمه صادق است.
كسانيكه آنرا بمعنى مطلق طلب گرفتهاند ناچاراند استعمال آنرا در تعدى و ظلم و زنا از باب اشتراك لفظى بگيرند.
«إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى فَبَغى عَلَيْهِمْ» قصص: 76 قارون از قوم موسى بود و بر آنها برترى كرد.
اين كلمه را در آيه، ظلم، تكبّر، طلب فضل و غيره گفتهاند، ولى ذيل قضيّه ميرساند كه مراد تكبّر و برترى است در اثر قدرت مالى.
و شخص متكبّر، طالب تجاوز از حدّ خود است.
ابتغاء
«وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ» قصص: 77 در زمين فساد مجوى.
در اينجا مراد از «تبغ» قهرا طلب شديد است چنانكه راغب در «بغى و ابتغى» بافاده كثرت تصريح ميكند «لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ» توبه:
48 در گذشته بسيار طلب فتنه كردهاند