آشكار و ظاهر شد.نا گفته نماند: بيان، بينونة و تبيان همه از «بين» بمعنى وسطاند. كه گذشت و چون وجود وسط توأم با انفصال و ظهور و انقطاع است لذا «بان» را بمعنى قطع شدن و آشكار شدن گفتهاند! ميگويند:«بان الشَّىء عن الشَّىء» يعنى قطع شد. و گويند: «بان الشّىء بيانا» يعنى آشكار و روشن شد. «انْظُرْ- كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآياتِ» مائده: 75 ثلاثى و افعال و تفعيل و تفعّل و استفعال اين كلمه هم لازم و هم متعدى هر دو آمده است (قاموس).
«بَيِّن»
صفت مشبهه است «لَوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ» كهف:15، چرا بر خود دليل روشنى نمياورند؟ «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» بقره: 256، تفعّل در اينجا باحتمال قوى براى حصول دفعة بعد دفعة است: يعنى كمال و رشد از ضلالت پر روشن گرديده «وَ لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ» انعام: 55، تا راه گناهكاران روشن گردد.