امام صادق عليه السّلام نقل شده: بترسيد از گناهانى كه فعلا ميكنيد و از عقوبتى كه در پس داريد «اتَّقُوا ما بَيْنَ ايْديكُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ ما خَلْفَكُمْ مِنَ الْعُقُوبَةِ».
در اينجا چنانكه ملاحظه ميشود از «بين ايديهم» عمل نزديك و حاضر اراده شده ولى در آيه «فَجَعَلْناها نَكالًا لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ» بقره: 65 ظاهرا مراد از «وَ ما خَلْفَها» اعمال گذشته باشد يعنى: آن عذاب را، عقوبت گناهان حال و گذشته آنها قرار داديم، مگر آنكه نكال بمعنى عبرت باشد كه آنوقت مراد از «لِما بَيْنَ يَدَيْها» امم حاضره و از «ما خَلْفَها» امم بعدى است ولى وجه اول قوى است.
و در آيه «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ» مائده: 48 و نظائر آن، كتابهاى سلف و گذشته مراد است كه پيش از قرآن بودهاند، و نزديك و پيش رو بودن لازم نيست.
بان
آشكار و ظاهر شد.
نا گفته نماند: بيان، بينونة و تبيان همه از «بين» بمعنى وسطاند. كه گذشت و چون وجود وسط توأم با انفصال و ظهور و انقطاع است لذا «بان» را بمعنى قطع شدن و آشكار شدن گفتهاند! ميگويند:
«بان الشَّىء عن الشَّىء» يعنى قطع شد. و گويند: «بان الشّىء بيانا» يعنى آشكار و روشن شد. «انْظُرْ- كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآياتِ» مائده: 75 ثلاثى و افعال و تفعيل و تفعّل و استفعال اين كلمه هم لازم و هم متعدى هر دو آمده است (قاموس).
«بَيِّن»
صفت مشبهه است «لَوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ» كهف:
15، چرا بر خود دليل روشنى نمياورند؟ «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» بقره: 256، تفعّل در اينجا باحتمال قوى براى حصول دفعة بعد دفعة است: يعنى كمال و رشد از ضلالت پر روشن گرديده «وَ لِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ» انعام: 55، تا راه گناهكاران روشن گردد.