بَحر - قاموس قرآن جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاموس قرآن - جلد 1

سیدعلی اکبر قرشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از اسرار منافقين است (نهايه) در اقرب هست: «بحث فى التّراب: حفرها» و در مجمع فرموده: اصل بحث جستجو كردن چيزى است در خاك. «اصل البحث: طلب الشّي‏ء فى التّراب».

بَحر

دريا. آب وسيع «وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ» اعراف: 138 بنى اسرائيل را از دريا عبور داديم در قاموس گويد: «البحر: الماء الكثير» راغب گويد: آن در اصل هر محل وسيعى است كه شامل آب زياد باشد، و باعتبار سعه در معانى ديگر نيز بكار رفته است مثلا باسب تندرو باعتبار سعه سيرش گويند:

فرس بحر: نقل است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله باسبى سوار شد و فرمود «وجدته بحرا» و بآنكه معلوماتش وسيع است گويند: بحر و متبحر و بشتريكه گوش آنرا ميشكافتند بجهت سعه‏ى شكاف ميگفتند: بحيرة.

زمخشرى در فائق نقل كرده:

سعد بن عباده در باره عبد اللَّه ابن ابىّ بحضرت رسول (ص) گفت: «... جاء اللَّه بالحقّ و لقد اصطلح اهل البحرة على ان يعصبوه بالعصابة» يعنى خدا حقّ را آورد در حاليكه اهل مدينه توافق كرده بودند عمامه‏ى (تاج) حكومت را بسر او ببندند. در اين سخن مراد از بحر، مدينه است در نهايه بجاى بحر، بحيرة آمده است و نيز در نهايه گويد: عرب شهرها و دهات را بحار گويند.

لازم است در اينجا چند آيه را بررسى كنيم:

1- «ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ» مائده: 103، مراد از بحيرة شتريست كه گوش آنرا وسيعا ميشكافتند. در مجمع البيان از زجّاج نقل شده: چون ناقه‏اى پنج بار ميزائيد و بچّه‏ى پنجمى نر ميبود، گوش آن ناقه را ميشكافتند ديگر بآن سوار نميشدند و ذبح نميكردند و در چراگاه و آبشخور مزاحم آن نميشدند و اگر درمانده‏اى آنرا ميديد سوار نميشد. سائبه شتريست كه نذر ميكردند در صورت آمدن مسافر و شفاى مريض آنرا بسر

/ 330