رجوع شىء بمحلّ خود. راغب در مفردات گويد:ثوب در اصل رجوع شىء است بحالت اوّلى و يا بحالتيكه ابتدا براى آن در نظر گرفته شده است مثال اوّلى «نحو ثاب فلان الى داره» (فلانى بخانه خود برگشت) و مثال دوّمى ثوب بمعنى لباس است، لباس را بدانجهت ثوب گويند كه بافته شده و بحالتيكه در نظر بود رجوع كرده است زيرا در ابتدا از بافتن پارچه، لباس در نظر بود.على هذا جزاى عمل را ثواب گوئيم كه بخود عامل بر ميگردد وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً ... كهف: 46 وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ آل عمران: 195 ثواب بجزاى اعمال نيك و بد هر دو اطلاق شده است مثل هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ مطففين: 36 فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ ... مائده: 85 فعل «اثابهم» براى آنست كه «جنّات» همان برگشت اعمال است.بكار رفتن كلمه ثواب در باره جزاى عمل بهترين دليل تجسّم عمل است زيرا اگر عمل مجسّم شده و بعامل باز گردد مصداق واقعى برگشت و رجوع شىء خواهد بود و گرنه برگردنده چيز ديگر ميشود.