ازَف - قاموس قرآن جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاموس قرآن - جلد 1

سیدعلی اکبر قرشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا»

مريم: 83 يعنى ما شياطين را براى كافران فرستاديم، آنها را بشدّت تحريك ميكنند و بر اعمال خلاف وا ميدارند، از مفردات راغب بدست ميايد كه قيد شديد در تحريك ملحوظ است گويند: ازّت القدر اى اشتدّ غليانها». قاموس آنرا مطلق تحريك و غليان معنى كرده است.

در نهايه هست «كان الذى ازّ عايشة على الخروج ابن الزبير، اى حرّكها و حملها على الخروج» يعنى ابن زبير بود كه عايشه را بر خروج بجنگ جمل تحريك كرد:

ازَف

نزديك شدن وقت «أَزِفَتِ الْآزِفَةُ» النجم: 57 يعنى نزديك شونده نزديك شد. مراد روز قيامت است. و نيز عجله، و خوب شدن زخم معنى شده است، راغب گويد در آن، گذشته از نزديكى، ضيق وقت نيز مراد است.

«وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ» غافر 18، آنها را از روز نزديك شونده بترسان، روز قيامت از نظر واقع نزديك و نزديك شونده است، گر چه ما آنرا دور ميدانيم «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً» معارج: 6 «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ» انبياء: 1

اسْر

بستن. حبس. گرفتار كردن. نا گفته نماند معنى جامع همان بستن و بسته شدن است. اسير را از آنجهت اسير گويند كه گرفتار و بسته شده است‏

أُسارى‏

جمع اسير است يعنى گرفتار شدگان و «تَأْسِرُونَ فَرِيقاً» احزاب: 26 يعنى قسمتى را اسير و گرفتار ميكنيد «اسراء» نيز جمع اسير است «نَحْنُ خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ» انسان:

28 يعنى ما آنها را آفريديم و تركيب وجودشان را محكم كرديم، ميان اعضاء بدن، اتصال و همبستگى هست ما آن پيوند را محكم كرديم آنانكه «اسر» را در آيه فوق، خلقت معنى كرده‏اند، مرادشان بايد همان اتصال و تركيب باشد.

اسرائيل

اين كلمه بنقلى اسم دوّم حضرت يعقوب و بنقلى لقب آنحضرت است. بنظر ميايد كه

/ 330