اصل. پايه. گويند «اسّس بنيانه» يعنى براى ساختمانش پايه قرار داد «أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ» توبه: 109 بناى خويش را بر پرهيز كارى پايه نهاد، يعنى اصل و پايه بناى او تقوى است «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى» توبه: 108 مسجديكه بر تقوى پايه گذارى شده، پايه آن تقوى است. اين كلمه بصورت ماضى معلوم و مجهول فقط سه بار در كلام اللَّه استعمال شده و هر سه در سوره توبه آيه 108- 109 واقع است.لازم نيست، پايه و اصل، مادّى باشد بلكه اعمّ است چنانكه در دو آيه فوق، پايه معنوى مراد است.
اسَف
حزن. غضب. در مجمع گويد: اسف بمعنى شدّت غضب است، بمعنى اندوه نيز ميايد.بنا بقول راغب: منشاء اسف، حسّ انتقام است، اگر انتقام نسبت بضعيف باشد اسف بصورت غضب متجلّى ميشود (و معناى غضب ميدهد) و هر گاه نسبت بقوى باشد بصورت اندوه ظاهر ميگردد انتهى.بنا بر اين ميشود كه بمعنى غضب باشد نظير «فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ» زخرف: 55، چون ما را بخشم آوردند از آنها انتقام گرفتيم. و ميشود بمعنى اندوه باشد مثل «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ ... أَسَفاً» كهف: 6 شايد تو از اندوه خودت را هلاك كنندهاى