بِكر
راغب در مفردات گويد: اصل اين كلمه بكرة (بضمّ اوّل) است بمعنى اوّل روز و چون كسى اوّل روز خارج شود گويند:«بكر فلان» و بحيوانى كه نزائيده بكر گويند زيرا نزائيدن اوّل است و زائيدن مرحله دوّم، بدوشيزه بكر گويند چون اين حالت پيش از ثيّب بودن است.«لا فارِضٌ وَ لا بِكْرٌ عَوانٌ بَيْنَ ذلِكَ» بقره: 68 نه پير است كه زمان زائيدنش گذشته باشد و نه- نزائيده است، ميان سنّ است.و اگر فارض بمعنى گاو پير باشد چنانكه راغب گويد بكر هم بمعنى جوان است يعنى: گاوى است نه پير و نه جوان.ابكار
جمع بكراست مثل:«إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً» واقعه: 36 ما آنها را بطرز مخصوصى آفريده و آنها را- دوشيزگان كردهايم.شايد مراد از «أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً» آن است كه حوريان بطور ولادت بوجود نيامدهاند و نيز ساختمان وجود آنها طورى است كه تغيير و پيرى و ساير عوارض زنان بآنان راه ندارد. از ظاهر آيه استفاده ميشود و در حديث نيز آمده كه حوريان بهشتى هميشه دوشيزهاند.