مملكتى بود در محل كنونى مملكت عراق، مركز آن نيز نامش بابل بود، گويند آن در كنار فرات و در محلّ فعلى شهر حلّه بوده است، در قرآن مجيد فقط يكبار آمده است «وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ» بقره: 102.
بئر
چاه. «وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ» حجّ: 45 و چاه معطّل كه آب بر، ندارد و كاخ گچ كارى شده، در نهايه آمده: گويند بئر چاه كهنه و قديمى است كه حفر كننده و مالك آن معلوم نيست ...اين نقل با كلمه معطّله خيلى مناسب است.
بأس
سختى. ناپسند. بؤس و بأساء نيز همان معنى را دارد (مفردات) ايضا بمعنى عذاب، خوف، قدرت، و سختى جنگ آمده است (اقرب الموارد) نا گفته نماند: جامع تمام معانى همان سختى و ناپسند است. عذاب، جنگ، خوف همه از مصاديق سختى و نا پسنداند «وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْكِيلًا» نساء: 84 در اين آيه بنظر ميايد كه مراد از بأس سختى و صلابت باشد يعنى خدا از حيث صلابت و عقوبت سختتر است «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا» انعام: 43 مراد از بأس در آيه قهرا عذاب است و آن از افراد سختى است كه معناى اصلى كلمه است «وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ