بَيد
فنا. از بين رفتن. «قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً» كهف: 35 گفت گمان ندارم كه اين باغ از بين برود و فانى شود. در نهج البلاغه در صفت دنيا آمده «نافدة بائدة» خطبه 109 يعنى دنيا تمام شدنى و فنا شدنى است.بيض
بياض: سفيدى.«يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» آل عمران: 106 ابيضّ از افعال آن است مثل «وَ أَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ» آل عمران: 107 و ابيض وصف است مثل «الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ» بقره: 187 بيضاء مؤنّث ابيض ميباشد «وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ» شعراء: 33.بِيض
(بكسر اول) جمع ابيض است «وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ» فاطر: 27 راغب گويد: بتخم مرغ بجهت سفيد بودنش بيضه گويند و جمع آن بيض (بفتح اول) است در وصف حوريان بهشتى آمده «كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ» صافات:49.از آيه «وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ- الْحُزْنِ» يوسف: 84، بدست ميايد كه بينائى حضرت يعقوب از بين رفته بود، بعضىها گفتهاند با بياض عين مقدارى از بينائى باقى ميماند، الميزان در ردّ اين سخن گويد: آيه 93 همين سوره كه ميگويد: اين پيراهن مرا ببريد و بصورت پدرم بيندازيد كه بينا ميشود دليل آنست كه بينائى وى از بين رفته بود. مخفى نماند: آيه صريح است در اينكه سفيدى چشم يعقوب معلول حزن بود. آمدن مژده يوسف نيز توأم با سرور بود لذا سرور