تحيّر. «فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ» بقره: 258، كافر مبهوت و متحيّر شد. «بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ» انبياء: 40، بلكه قيامت ناگهان ميايد و مبهوتشان ميكند.
بهتان
دروغى است كه شخص را مبهوت ميكند (مفردات) «سُبْحانَكَ هذا بُهْتانٌ عَظِيمٌ» نور:16، پاك و منزّهى تو اين بهتانى بزرگ است.
بهج
بهجت بمعنى خوش منظر است كه بيننده آن شاد ميشود «فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ» نمل:60، باغهاى خرّم كه سرور آور است با آن رويانديم «وَ أَنْبَتَتْ مِنْ- كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ» حجّ: 5، رويانيد هر گياه خوش منظر و سرور آور را. فعل بهج را از باب قَطَعَ بقطع، شاد كردن و از باب علم يعلم شاد شدن و از باب كرم يكرم خوش منظر شدن، گفتهاند (اقرب الموارد)
بَهل
تضرّع. «ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ» آل عمران: 61 سپس تضرّع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.راغب گويد: بهل و ابتهال در دعا بمعنى تضرّع است و هر كه ابتهال را (در آيه) بلعن تفسير كرده براى آنست كه ابتهال در آيه بجهت لعن است. مجمع البيان آنرا لعن معنى كرده و از ابن عبّاس، تضرّع نقل ميكند. در نهايه گويد: ابتهال در اصل بمعنى تضرّع و مبالغه در دعاست. معانى ديگرى نيز براى آن ذكر كردهاند كه لازم بنقل نيست. در كافى كتاب الدعاء باب الرغبة از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه ابتهال برداشتن دستهاست بهنگام دعا آنگاه كه حالت رقّت و گريه باشد.
حديث مباهله
جريان مباهله با نصاراى نجران در سال دهم هجرى اتّفاق افتاده و يكى از عجيبترين حوادث اسلامى است كه تا آنرا در پيش خود مجسّم نكنيم باهميّت آن متوجّه نخواهيم شد.