بيعت - قاموس قرآن جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
كرده. ولى ميشود گفت كه بيع در آيه بمعناى مشهور (فروختن) است يعنى شخص مجرم چيزى ندارد كه بفروشد و خلاصى خود را در مقابل آن بگيرد. جنس در اينجا آن است كه مجرم ميدهد و قيمت همان نجات است كه دريافت ميكند. ولى اين در آن روز نيست «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» نور: 37.
در الميزان هست: تجارت چون با بيع مقابل افتد، مراد از تجارت استمرار آن است، و اينكه در آيه پس از نفى تجارت، بيع نفى شده براى افهام اين است كه نه تجارت دائمى آنها را از ياد خدا باز ميدارد و نه يك بيع كه در مدّت تجارت واقع ميكنند. و گفته شده: نفع تجارت بسيار و نفع يك بيع ناچيز است، آيه چون باز داشتن تجارت را نفى كرد اين مستلزم باز نداشتن يك بيع نيست لذا بار ديگر بيع نفى شده است يعنى: مردانيكه نه بهره بسيار و نه كم آنها را از ياد خدا باز نميدارد. (خلاصه سخن الميزان).
«فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ» توبه: 111، شاد شويد بمعامله خود كه انجام دادهايد.
مبايعه واقع كردن بيع است و بين الاثنين بودن آن بواسطه بايع و مشترى است مانند تبايع «وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ» بقره: 282.
«إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ» فتح: 10، آنانكه با تو بيعت ميكنند جز اين نيست كه با خدا بيعت ميكنند.
بيعت
متولّى كردن و عقد توليت است (اقرب الموارد) طبرسى ذيل آيه: 254 بقره گويد، بيع دست بهم دادن براى فروختن و بيعت دست بهم دادن براى ايجاب طاعت است. على هذا بيعت آن است كه شخصى دست بدست شخصى بدهد يعنى ترا بر خود متولّى كردم و طاعتت بر من واجب است.
«إِذا جاءَكَ الْمُؤْمِناتُ يُبايِعْنَكَ» ممتحنه: 12.
بِيَع
(بر وزن عنب) جمع