قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 1 -صفحه : 330/ 236
نمايش فراداده

چنانكه جوهرى گفته و خواه مصدر از باب تفعيل همانطور كه از راغب نقل شد.

على هذا معناى آيه اين است:

پس اگر رو گردانند وظيفه تو فقط تبليغ و رساندن است.

«إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ» انبياء: 106 طبرسى و بيضاوى و راغب «بلاغ» را در آيه كفايت معنى كرده‏اند، يعنى در اينكه گفته شد بر اهل اخلاص كفايت است.

و شايد اين از باب تسميه مسبّب باسم سبب است زيرا كفايت مسبّب از تبليغ است.

بَلِى

(بر وزن علم) كهنه شدن. گويند: «بلى الثوب بلى و بلاء» يعنى لباس كهنه شد (مفردات اقرب- الموارد) امتحان را از آنجهت ابتلاء گويند كه گويا ممتحن، امتحان شده را از كثرت امتحان كهنه ميكند. بغم و اندوه از آن سبب بلاء گويند كه بدن را كهنه و فرسوده ميكند (مفردات).

تكليف را بدان علت بلاء گويند كه بر بدن گران است (و آنرا فرسوده ميكند) و يا اينكه آن امتحان است (قاموس).

1- «وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» اعراف:

168. آيه صريح است در اينكه امتحان هم با نعمت و هم با نقمت ميشود، نظير آن آيه «وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ» انبياء: 35 است و همچنين آيه‏ى «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ» فجر: 15.

على هذا نعمت و بلا هر دو امتحان است. نميشود گفت: صاحب نعمت در نزد خدا عزيز و شخص مبتلا در پيش خدا خوار است، بايد ديد در مقابل نعمت و بلا، چه عملى و چه صبرى و يا شكرى و عبرتى از وى ديده ميشود.

3- «هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى‏» طه: 120 آيا ترا بدرخت هميشگى و بپادشاهى كه كهنه نميشود و هميشگى است راهنمائى كنم؟.