قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 1 -صفحه : 330/ 242
نمايش فراداده

بودن مسيح است در نزد نصارى، و در او جوهر ربوبيّت هست و يا او از آن مشتق و يا عين اوست؟

و يا اين تسميه تشريفى است مثل «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ» كه قول ديگر يهود است (انتهى).

ولى بنا بر تحقيقى كه گذشت شقّ اوّل صحيح‏تر است و اينكه الميزان فرموده: سياق آيه ما بعد «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ» مؤيّد شقّ دوّم است بنظر، چندان قوى نميرسد. مخصوصا با ملاحظه «يضاهئون ...»

سوّم

«يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ» نشان ميدهد كه عقيده ابن اللَّه بودن به يهود و نصارى از كفّار ديگر راه يافته است، زيرا اين آيه ميگويد: يهود و نصارى در اين سخن نظير قول كفّار پيش از خود را ميگويند. بطوريكه اهل تحقيق بيان كرده‏اند: عقيده ابن اللَّه و حلول و تثليث در ميان برهمائى و بودائى‏هاى هندوستان و نيز در چين و ژاپون و فرس قديم و مصريها و يونانيها و روميها معروف بوده و از آنها بعقايد يهود و نصارى راه يافته است (رجوع به المنار و الميزان ذيل آيه ما نحن فيه) در الميزان ذيل آيه «وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً» مريم: 88 فرموده مراد از ولد فرزند حقيقى است و دليلش آنست كه «ولد» آمده و گر نه «ابن» گفته ميشد. (زيرا ابن از ولد اعمّ است و ولد فقط بفرزند حقيقى اطلاق ميشود).

بُنَى‏

3- «يا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرِينَ» هود: 42 پسرم با ما سوار شو و با كافران مباش.

«بنىّ» مصغّر ابن و مضاف بياء متكلّم است و از تصغير و اضافه مهربانى و دلسوزى اراده ميشود.

أبناء

نا گفته نماند: جمع ابن، ابناء و بنون است مثل «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ» مائده: 18 و مثل «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» شعراء: 88.

بنت

دختر. بنت و ابنة هر