گذشته از اينها اگر بگوئيم حساب شمسى و قمرى در آيه بكار است بايد تقدير آيه چنين باشد «و لبثوا فى كهفهم ثلث مائة سنين بحساب الشمسى و ازدادوا تسعا بسنين القمرى» و دليلى بر اين تقدير نداريم و اگر حساب شمسى را بميان نياوريم چه اشكالى خواهد داشت؟
هلاكت. (قاموس) در مجمع گفته: آن لغزشى است كه صاحبش قدرت برخاستن ندارد وَ الَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ محمد: 8، آنانكه كافر شدند هلاكت بر آنهاست و اعمالشان را گمراه كرد (اعمال گمراه شده بآنها نخواهد رسيد و فايدهاى نخواهد داشت).
چرك. اصل آن چرك ناخن و غيره است كه لازم است از بدن زايل شود (مفردات).
ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ حجّ: 29، اهل تفسير، قضاء تفث را زايل نمودن آلودگىهاى بدن گفتهاند كه در ايّام احرام بوجود ميايد از قبيل گرفتن ناخن، اصلاح مو، شستشو و غيره. در مجمع از زجّاج نقل شده كه آن كنايه است از خروج از احرام. در الميزان نيز چنين اختيار نموده است و معنى آيه اين است:
سپس چرك و آلودگى خود را زايل كنند و بنذورشان وفا نمايند.
اتفاق: محكم كردن.
صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ نمل:
88، كار خدا است چنان خدائيكه هر چيز را محكم كرده است.
اسم اشاره است بر مفرد مؤنّث. وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى طه: 17، آن چيست در دست راستت اى موسى. نا گفته نماند:
اين كلمه چهل و يك بار در قرآن كريم آمده و در اغلب اشاره بجمع است و چون جمع باعتبار جماعت مؤنث است از اين جهت ميشود بجماعت با تلك اشاره كرد مثل تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ- ... تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ... تِلْكَ آياتُ اللَّهِ- ... تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها و در بعضى آيات فقط اشاره بمفرد مؤنّث است مثل آيه اوّل و مثل