شُحُومَهُما ...
انعام: 146. و از گاو و گوسفند بر يهود پيه آنها را حرام كرديم هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى غَنَمِي طه: 18. آن عصاى من است، بر آن تكيه ميكنم، با آن برگها را براى گوسفندانم تكان ميدهم، اين لفظ شامل مطلق گوسفند و بز است و از خود مفرد ندارد، واحد آن شاة است.
كفايت. بىنيازى. از ميان معانى اين كلمه فقط اين دو معنى در قرآن بكار رفته و معانى ديگر كه خواهد آمد باعتبار دو معنى فوق است. در مجمع ذيل آيه وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ بقره: 263. فرموده: «الغنى ضدّ الحاجة» در قاموس گفته «الغنى ضدّ الفقر» در اقرب آمده: «الغنى:
الاكتفاء و اليسار ...».
(اغناء): كفايت كردن و بىنياز كردن «اغْناهُ اللَّهُ: جَعَلَهُ غَنيّاً- اغْنى عَنْهُ: اجْزَئَهُ» مثل وَ لا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئاً
مريم: 42. كفايت نميكند تو را از هيچ چيز يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً دخان: 41. روزيكه هيچ دوستى دوستى را كفايت نميكند و مثل: إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ نور: 32. اگر فقير باشند خدا از فضل خود آنها را غنى و بىنياز ميكند.
با مراجعه بقرآن مجيد خواهيم ديد كه غنى چون بمعنى كفايت باشد با «عن» و «من» و چون بمعنى بىنياز كردن باشد بدون «من» و «عن» آيد مثل آيات گذشته و در آيه حِكْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ قمر: 5. كلمه «عن الناس» مقدّر است مثل وَ ما تُغْنِي الْآياتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ يونس: 101.
(استغناء): طلب بىنيازى و اكتفاست «استغنى اللّه: سئله ان يغنيه- و عنه به: اكتفى» وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى. وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى ليل: 7 و 8. اما آنكه بخل ورزيد و خود را بىنياز دانست و وعده نيكو را تكذيب كرد ... بنظر راغب استغناء مثل غنى بمعنى بى- نيازى است.
بىنياز. وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ