فرش بر وزن عنق جمع فراش است.
راغب گفته بهر يك از زوجين بطور كنايه فراش گفته ميشود كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرموده: «الولد للفراش».
حديث فوق چنين است: «الولد للفراش و للعاهر الحجر» بنظر راغب فراش در حديث بمعنى شوهر است. يعنى فرزند مال شوهر است و زانى ممنوع ميباشد. فيّومى نيز در مصباح آنرا شوهر معنى كرده و گويد: زوجين نسبت بيكديگر فراش ناميده ميشوند.
مَرْفُوعَةٍ چنانكه گفتهاند بمعنى بلند مقام است در عقل و جمال و كمال يعنى: براى آنهاست زنانى والا مقام كه ما آنها را بطرز مخصوصى بوجود آوردهايم و آنها را دوشيزگان قراردادهايم.
قطع. تعيين. در نهايه گويد: اصل فرض بمعنى قطع است راغب قطع شىء محكم و تأثير در آن، گفته است، اقرب عين لفظ راغب را آورده است در مصباح تقدير و اندازهگيرى معنى ميكند. در قرآن مجيد بمعنى تعيين و ايجاب بكار رفته كه هر دو نوعى قطع و تقديراند مثل لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً نساء: 118. از بندگان تو بهرهاى معيّن شده ميگيرم. ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً بقره: 236.
ماداميكه بآنها دست نزدهايد يا مهريهاى معيّن نكردهايد مهريّه فريضه خوانده شده كه شىء تعيين شده است.
و مثل سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها نور: 1. يعنى سورهايست كه نازل كرده و عمل باحكام آنرا واجب كردهايم، عمل حكم واجبى اتيان و عمل حكم تحريمى ترك است و مثل إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى مَعادٍ ... قصص: 85. آنكه تلاوت و عمل بقرآن را بر تو واجب كرده حتما تو را بمعاد (ظاهرا مكّه) بر ميگرداند. رجوع شود به «ردد».
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ ... بقره: 197.
حجّ در ماههاى معلومى است هر كه