صلاح گفتهاند. راغب خروج شىء از اعتدال معنى ميكند خواه كم باشد يا بيشتر. لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً قصص: 83. در زمين برترى (خود پسندى) و تباهى اراده نميكنند لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا انبياء: 22. اگر در آسمان و زمين خدايانى جز خدا ميبود آنها از اعتدال و نظم خارج شده و تباه ميگشتند.
(افساد): تباه كردن. سَعى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيها بقره: 205. در زمين تلاش ميكند تا در آن تباهى ببار آورد.
(مفسد): تباه كننده ضدّ مصلح وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ بقره: 220.
ايضاح و تبيين. «فَسَرَ الشَّيْءَ بَيَّنَهُ وَ اوْضَحَهُ» تفسير نيز بدان معنى است با مبالغه «فسّر الطّبيب» آنگاه گويند كه دكتر ببول مريض براى استعلام مرض نگاه كند. جوهرى گويد: بگمانم اين معناى مولد است (اقرب). تفسير قرآن نيز از اين معنى است كه مراد خدا را بيان و روشن ميكند و آن اگر مبتنى بقرآن و سنّت قطعيّه باشد يعنى قرآن را با قرآن و حديث مقطوع تفسير كند درست و صحيح است و اگر فقط با نظر خود تفسير كند و گويد: مراد خدا حتما چنين است و يا خود نظرى داشته و قرآن را بر آن حمل كند منهىّ است مگر آنكه بگويد: چنين بنظر ميايد و مراد واقعى پيش خدا و برگزيدگان خدا است.
وَ لا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْناكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيراً فرقان: 33.
ما قبل آيه چنين است: كافران گفتند:
چرا قرآن يكدفعه بوى نازل نميشود؟
زيرا كه ميخواهيم با نزول تدريجى و ادامه وحى، قلب تو را قوى و با ثبات كنيم و آنرا با ترتيل و دقت بر تو خواندهايم (كه حتما قلب تو را محكم خواهد كرد) آنوقت ميرسيم باين آيه وَ لا يَأْتُونَكَ ... ظاهرا مراد از مثل قول و اشكال است كه قول يكى از معانى مثل است يعنى: كافران پيش