قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 5 -صفحه : 320/ 223
نمايش فراداده

بمردگان قبور نمى‏شنوانى.

قبس

(بر وزن فرس) شعله‏اى از آتش است كه از آتشى برداشته شود در قاموس گفته: «شعلة نار تقتبس من معظم النار» و نيز مصدر است بمعنى اخذ شعله «قبس النّار قبسا:

اخذها شعلة» طبرسى شعله آتش فرموده كه در سر نى يا چوب باشد اقتباس كه بمعنى اخذ شعله است بطور اقتباس كه بمعنى اخذ شعله است بطور استعاره بطلب علم و استفاده گفته ميشود «اقتبس العلم: استفاده».

إِنِّي آنَسْتُ ناراً لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْها بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدىً طه: 10.

من آتشى احساس كردم شايد از آن شعله‏اى بشما آورم يا از آن راه يابم.

سَآتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ نمل: 7. «قبس» ظاهرا مصدر بمعنى مفعول است و شهاب بمعنى تكه آتش است يعنى تكه اخذ شده «تصطلون» يعنى تا گرم شويد.

يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ حديد: 13. روزى كه مردان و زنان منافق باهل ايمان گويند مهلت دهيد تا از نور شما استفاده كنيم. شايد در «نور» راجع بآيه بيشتر توضيح داده شود.

قبض

گرفتن. راغب گويد:

قبض گرفتن شى‏ء است با تمام دست.

«قبض اليد على الشّى‏ء» جمع كردن و گره كردن دست است بعد از اخذ شى‏ء، «قبض اليد عن الشّى‏ء» جمع كردن دست است پيش از اخذ، و آن بمعنى امساك از اخذ شى‏ء است.

ثُمَّ قَبَضْناهُ إِلَيْنا قَبْضاً يَسِيراً فرقان: 46. سپس آنرا بآسانى بطرف خويش گرفتيم.

وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ بقرء: 245. خداوند تنگ ميكند و بسط ميدهد و بسوى او برگشته ميشويد. قبض در آيه بمعنى امساك است كه در اول گفته شد.

(يقْبِضْنَ) أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صافَّاتٍ وَ يَقْبِضْنَ ... ملك: 19.

مراد از قبض جناح چنانكه گفته‏اند