يافت بهر حامله عشراء گفته شد، جمع آن عشار است. صاحب قاموس گفته:
تعطيل بمعنى تفريغ و خالى كردن است بنا بر اين اگر گوئيم فلان اداره تعطيل شد يعنى از كارمندان خالى گرديد، در آيه ديگر در خصوص قيامت آمده:
وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها
حج: 2.
يعنى: آنروز هر باردار بار خود را ميگذارد. (تمام شد) و در آيه ديگر هست: إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً نباء: 17. على هذا ظاهر آنست كه مراد از وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ خالى شدن حاملهها و گسيختن ذرّات موجودات از همديگر است تا ذرهاى در بطن ذرهاى نماند.
وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ زخرف:
36. هر كه از ياد خدا اعراض كند شيطانى براى او مياوريم كه مصاحب اوست.
عشو چنانكه در مجمع گفته ضعف بينائى و اعراض است و عشاء كورى و از بين رفتن چشم ميباشد در اقرب نيز اعراض را از جمله معانى آن گفته است «عَشى عَنْها: اعْرَضَ عَنْها» راغب گويد: «عَشى عَنْهُ: عَمِىَ عَنْهُ».
على هذا چون قرائت مشهور يَعْشُ بضمّ شين است معنى آن اعراض و ضعف بصر ميباشد، بعضى آنرا بفتح شين خواندهاند كه در اينصورت از باب علم يعلم بمعنى كورى است نگارنده در آيه قول سدّى را اختيار ميكنم كه اعراض گفته است نظير اين آيه، آيه أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا مريم: 83.
از اول مغرب تا وقت نماز عشاء (مفردات) وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً يَبْكُونَ يوسف: 16. وقت مغرب گريه كنان پيش پدر آمدند وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ نور: 58. عشاء را آخر روز و اول شب نيز گفتهاند ولى قول راغب اقوى است و ظهور قرآن آنرا تأييد ميكند طبرسى آنرا بلفظ «يقال» آورده است. آن فقط دو بار در قرآن آمده است.