تَعُولُوا
نساء: 3. اگر ترسيديد كه در صورت گرفتن زنان بيشتر عدالت نكنيد فقط يكزن بگيريد و يا از كنيزان اختيار كنيد، آن نزديكتر است باينكه ظلم و بىانصافى نكنيد. اين لفظ يكبار بيشتر در قرآن نيامده است.
سال. فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ بقره: 259. خدا او را صد سال بميراند سپس بر انگيختش.
راغب گفته: عام مثل سنه است ليكن سنه بيشتر در سال مشقّت و قحطى گفته ميشود لذا بقحطى سنه گويند و بسال فراوانى و آسايش اطلاق نشود رجوع شود به «سنة».
استعمال قرآن مؤيّد قول راغب است كه فرموده: ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ فِيهِ يُغاثُ النَّاسُ يوسف:
49. كه بسال باران و فراوانى «عام» اطلاق شده و مثل فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً عنكبوت: 14.
چون آن پنجاه سال زمان مشقّت نبوده بلفظ عام استثنا شده است بر خلاف أَلْفَ سَنَةٍ.
در آيه فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا توبه: 28. ظاهرا اعتبار فوق ملحوظ است زيرا سال اجازه براى مشركان سال خوشى بود ولى در آياتى نظير يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ توبه: 126.
ظاهرا وجه فوق ملحوظ نشده است.
يارى. «فلان عونى» فلانى يار و كمك من است همچنين است اعانت.
وَ أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فرقان:
4. در آوردن قرآن گروه ديگرى او را يارى كردهاند وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ مائده: 2. بر خوبى و تقوى يكديگر را يارى نمائيد و بر گناه و تجاوز همديگر را يارى نكنيد.
(استعانت): يارى خواستن. إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ فاتحه: 5.
وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ ... بقره:
45. از صبر و صلوة در انجام اوامر خدا كمك جوئيد.