تبارك» ميشود گفت: كه تغابن در آيه از براى مفعول و بمعنى مجرد است كه مغبون شدن باشد و چون عمر انسان سرمايه اوست و ميتواند با آن از دنيا استفاده كند و آخرت بدست آورد ولى كفّار در آخرت خواهند ديد كه از اين سرمايه جز لذّات زود گذر دنيا چيزى بدست نياورده و واقعا مغبون شدهاند و در دنيا بحكم زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ بغبن خويش متوجّه نيستند ولى در آخرت متوجّه خواهند شد، ميشود اين مطلب را از وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ فِي حَياتِكُمُ الدُّنْيا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ ... احقاف:
20. استفاده كرد و اللَّه العالم. اين لفظ فقط يكبار در قرآن يافته است.
«غُثاءُ السَّيْلِ وَ غُثاءُ الْقَدْرِ» عبارت است از خاشاك سيل و كف ديگ كه باطراف آن ريخته و از بين ميرود. چيزهاى ضايع و غير قابل اعتنا را با غثاء مثل ميزنند. فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْناهُمْ غُثاءً ...
مؤمنون: 41. آنها را فرياد بحق گرفت و خاشاكشان كرديم وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى. فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى اعلى: 4 و 5. خدائيكه چراگاه را روياند و آنرا خاشاك و تيره كرد. اين لفظ دو بار بيشتر در قرآن نيامده است.
ترك كردن. بترك عهد نيز غدر گويند و از آن گفتهاند فلانى غادر (ناقض عهد) است (مفردات) وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً كهف: 47. آنها را در آخرت جمع ميكنيم و احدى را ترك نخواهيم كرد ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها كهف: 49. اين چه كتابى است كه هيچ كوچك و بزرگ را نگذاشته مگر آنكه شمرده است. اين لفظ تنها دو بار در قرآن آمده است.
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً جنّ:
16. در مجمع و اقرب گفته: «ماء غدق» بمعنى آب كثير است.