در صحيفه سجّاديه دعاى نوزدهم آمده: «وَ انْشُرْ عَلَيْنا رَحْمَتَكَ بِغَيْثِكَ الْمُغْدَقِ» در نهايه گفته: مغدق بفتح دال بارانى است كه قطرات آن درشت باشد يعنى اگر در طريقه حق مستقيم بودند هر آينه از آب كثير آبشان ميداديم.
و چون ما بعد آيه لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ است بعيد نيست كه مراد از لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً وسعت رزق باشد كه آب كثير سبب سعه رزق است اين لفظ تنها يكبار در قرآن آمده است.
غُدوه (بضم غين) و غداة بمعنى بامداد است يا از اول صبح تا طلوع شمس در قاموس و اقرب آمده: «الْغُدْوَةُ وَ الْغَداةُ: البُكْرَةُ اوْ ما بَيْنَ صَلوةِ الْفَجْرِ وَ طُلُوع الشَّمْسِ» وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ انعام: 52. آنانرا كه پروردگار خويش را بامداد و پسين ياد ميكنند از خود مران.
بر وزن غُلُّو جمع غدوه و غدوات جمع غداة است. يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ رِجالٌ ... نور:
36. خدا را در آن خانهها بامدادان و پسينان مرادنى تسبيح گويند.
ّ مفرد نيز آمده است مثل النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا غافر: 46. يعنى: صبح و عصر در معرض آتش قرار گرفته شوند از مفرد بودن «عَشِىّ» ميدانيم كه «غُدُوّ» مفرد است.
(غَد): فردا. اعمّ از آنكه فرداى حقيقى باشد مثل أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ يوسف: 12. يا مطلق فردا كه زمان آينده است مثل: وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً لقمان:
34. سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ قمر: 26. وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ حشر: 18.
وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ آل عمران:
121. و چون بامداد از اهل خويش آمدى تا براى مؤمنان مواضع قتال آماده كنى. گفتهاند آيه درباره خروج حضرت رسول صلّى الله عليه وآله براى جنگ احد