است و نيز گفتهاند آنحضرت براى «احد» بعد از نماز جمعه از مدينه خارج شد حال آنكه آيه خروج بامدادى را ميرساند. در اقرب الموارد گفته: اصل آن در بامداد خارج شدن است سپس در مطلق رفتن بكار رفته در هر وقت كه باشد پس ميشود آيه را مطلق بيرون شدن دانست.
وَ غَدَوْا عَلى حَرْدٍ قادِرِينَ قلم: 25. بامداد خارج شدند حال آنكه فقط بمنع مستمند قادر بودند.
و چيزى از باغشان نمانده بود.
غرب
دور شدن. در قاموس گفته:
«الْغَرْبُ: الْمَغْرِبُ وَ الذِّهابُ و التَّنَحّى» در اقرب الموارد گفته «غربت النّجوم غروبا: بعدت و توارت» در مجمع فرموده: اصل غرب بمعنى تباعد و حدّ است «حدّ» را ديگران نيز گفتهاند. على هذا غروب آفتاب و غيره را بعلت دور شدن از افق و پنهان شدن غروب گفتهاند. وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ كهف: 17.
چون آفتاب غروب ميكرد از آنها بطرف شمال ميل ميكرد.
وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ ق: 39.
(مَغرِب): محل غروب وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ بقره: 115. آيه شامل تمام زمين است زيرا چون زمين را بشرق و غرب تقسيم كنيم جز خطّى موهوم كه فاصل آندو است چيزى نمىماند.
راجع بآيه رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ رحمن: 17. و فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ معارج:
40. رجوع شود به «شَرَقَ» و راجع بآيه حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ كهف:
86. رجوع شود به «طلع» و «حماء».
در كريمه وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا اعراف: 137. مراد زمين شام و فلسطين است بقرينه الَّتِي بارَكْنا كه در چند آيه در وصف سرزمين شام آمده است مشارق و مغارب مفيد آنست كه تمام آن زمين بدست بنى اسرائيل افتاده است.