حرف جرّ است. اهل لغت براى آن 9 معنى نقل كردهاند كه مشهورترين آنها تجاوز است مثل:«سافَرْتُ عَنِ الْبَلَدِ» و «رَمَيْتُ عَنِ الْقَوْسِ» كه دلالت بگذشتن سفر از بلد و تير از كمان را دارد.از جمله بمعنى علّت آيد در آيه وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ توبه: 114.قاموس و اقرب الموارد تصريح كردهاند كه «عن» بمعنى تعليل است.در آيه إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ كه در «حبب» گذشت احتمال دادهايم كه «عن» براى تعليل باشد.از جمله بمعنى بدل آيد در آيه وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً بقره: 48. گفتهاند «عن» بمعنى بدل و عوض است ولى ظاهرا بمعنى تجاوز و «تَجْزى» بمعنى كفايت است بقيه معانى در كتب لغت ديده شود.
عنب
انگور. درخت انگور.بچند لغت و تفسير مراجعه شد همه عنب را انگور معنى كردهاند ولى راغب در مفردات گفته: عنب بانگور