قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ هود: 28. «عميت» در آيه بمعنى كور شدن كنايه از مشتبه شدن است، ظاهرا مراد از بينة معجزه و از رحمت نبوّت است.
يعنى اى قوم خبرم دهيد اگر متكى بمعجزهاى از خدا باشم و مرا پيامبرى دهد و آن بر شما پس از روشن شدن مشتبه و مخفى ماند آيا با آنكه مكروه ميداريد شما را بنبوّت مجبور ميكنيم؟
و لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ.
وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ (أَعْمى) فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبِيلًا اسراء: 72. اعماى اول وصف است بمعنى فاقد البصيرة و گمراه ولى اعماى دوم ممكن است بقرينه أَضَلُّ اسم تفضيل باشد يعنى هركه در اين دنيا از هدايت كور ماند و گمراه شد او در قيامت كورتر و گمراهتر است.
عن
حرف جرّ است. اهل لغت براى آن 9 معنى نقل كردهاند كه مشهورترين آنها تجاوز است مثل:
«سافَرْتُ عَنِ الْبَلَدِ» و «رَمَيْتُ عَنِ الْقَوْسِ» كه دلالت بگذشتن سفر از بلد و تير از كمان را دارد.
از جمله بمعنى علّت آيد در آيه وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ توبه: 114.
قاموس و اقرب الموارد تصريح كردهاند كه «عن» بمعنى تعليل است.
در آيه إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ كه در «حبب» گذشت احتمال دادهايم كه «عن» براى تعليل باشد.
از جمله بمعنى بدل آيد در آيه وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً بقره: 48. گفتهاند «عن» بمعنى بدل و عوض است ولى ظاهرا بمعنى تجاوز و «تَجْزى» بمعنى كفايت است بقيه معانى در كتب لغت ديده شود.
عنب
انگور. درخت انگور.
بچند لغت و تفسير مراجعه شد همه عنب را انگور معنى كردهاند ولى راغب در مفردات گفته: عنب بانگور