زن عقيم و مرد عقيم قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً مريم: 8. عاقر در قرآن فقط در زن نازا بكار رفته نه در مرد و آن سه بار و همه درباره زن زكريا عليه السّلام آمده است. راغب گويد: گوئى زن نطفه مرد را عقر و قطع ميكند.
عقل
فهم. معرفت. درك. ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ بقره: 75. يعنى آنرا پس از فهميدنش دگرگون ميكردند در حاليكه ميدانستند وَ هُمْ يَعْلَمُونَ راجع بتحريف و عَقَلُوهُ راجع بفهم كلام اللّه است.وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ ملك: 10. و گفتند: اگر گوش ميداديم و ميفهميديم در ميان اهل سعير نمىبوديم وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ عنكبوت: 43.جز دانايان آنرا درك نميكنند. اگر آيات قرآن را تتبّع كنيم خواهيم ديد كه عقل در قرآن بمعنى فهم و درك و معرفت است.طبرسى فرموده: عقل، فهم، معرفت و لبّ نظير هماند راغب گويد:بنيروئيكه آماده قبول علم است عقل گويند همچنين بعلميكه بوسيله آن نيرو بدست آيد.عقل بمعنى اسمى در قرآن نيامده و فقط بصورت فعل مثل عَقَلُوهُ- ... يَعْقِلُونَ- ... تَعْقِلُونَ- ... نَعْقِلُ بكار رفته است، در روايات كه آمده «الْعَقْلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمنُ» ... «ما خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً اكْرَمَ عَلَيْهِ مِنَ الْعَقْلِ» مراد از آن ظاهرا همان نيروى فهم و درك انسانى است.
عقم
(بر وزن قفل) خشكيدن.راغب گفته: عقم خشك شدنى است كه مانع از قبول اثر باشد گويند