(بر وزن قفل) ضرر مالى.در مجمع فرموده: غرم و مغرم نائبه ايست عارض بمال بىآنكه صاحبش خيانتى كرده باشد و اصل آن بمعنى لزوم است. قول راغب نيز چنين است وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُ مَغْرَماً توبه: 98. «مغرم» چنانكه گفته شد مصدر ميمى است بمعنى غرامت يعنى بعضى از اعراب باديه نشين انفاق خويش را غرامت ميپندارند.ايضا در آيه أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ طور: 40، قلم: 46.يا از آنها مزدى براى رسالت ميخواهى كه از غرامت، سنگين و ناتوانند.(غريم): بداين و مديون هر دو اطلاق ميشود چون هر يك در دادن و گرفتن ملازم همديگراند، بعضى در وجه تسميه گفتهاند: داين ملازم مديون است كه حق خويش را بگيرد و دين ملازم مديون است. ولى غارم بمعنى قرضدار و مديون ميباشد إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ ... وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ... توبه: 60.كه مراد از غارمين قرضدارانند.(غَرام) وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً فرقان: 65.غرام بمعنى ثابت و لازم است در مجمع فرموده: غرام اشدّ عذاب