جرجى زيدان در تاريخ تمدّن اسلام مينويسد: قلم را از نى ميساختند و مركب را كه مداد ميگفتند از گرد ذغال و يا گرد سياه ديگرى تهيّه كرده مايع لزجى مثل صمغ و مانند آن بآن ميافزودند. امّا كاغذ اعراب در ابتداء پوست بود كه آنرا رقّ ميگفتند گاه هم روى پارچه مينوشتند و مشهورترين آن، پارچه بافت مصر بنام قباطى بود و معلّقات سبع پيش از اسلام بر روى همان پارچه نوشته شده بود، هر گاه پارچه يا پوست بدست نمياوردند روى چوب يا استخوان يا سنگ يا سفال و مانند آن مينوشتند در ج 3 ص 83 همان كتاب هست: هر آيه و سوره كه نازل ميشد آنرا كاتبان وحى روى تكههاى پوست يا استخوانهاى پهن مانند كتف و دندهها يا روى ليف خرما و يا روى سنگهاى پهن سفيد