كتابهائيكه در دنيا نوشته ميشود از حيث مطالب سبك بخصوصى دارند مثلا آنكه در جغرافيا نوشته ميشود از اول تا آخر جغرافيا است و آنچه در تاريخ نوشته ميشود همهاش تاريخ است و اگر مثلا در دو رشته باشد در دو بخش جداگانه نوشته ميشود. ولى قرآن طورى نازل شده كه آميخته است در يك آيه و يك سوره مىبينى هم مطلب علمى است هم اشاره بمعاد، هم فضيلت اخلاقى و هم تهديد ظالمان و غيره و آوردن چنين كتابى با اين طرز از طاقت بشر خارج است «فَأْتُوا بِسُورَةٍ» با اطلاقش باين حقيقت نيز شامل ميباشد.
عدم تحريف در قرآن
اين مسئله كه در قرآن تحريف هست يا نيست باختلاف قرائتها و اختلاف بعضى از كلمات و حركات راجع نميباشد كه چنين چيزهائى هست و ضررى بقرآن مجيد ندارد، موضوع عمده در اين باره دو چيز است:1- آيا در قرآن فعلى مطالب اضافه هست و مقدارى از آن از كلام خداوند نيست بلكه بر آن اضافه شده است يا نه؟2- آيا در قرآن فعلى نقيصه هست و مقدارى از آن از بين رفته و آنچه در دست ماست قسمتى از قرآن