فجّ - قاموس قرآن جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاموس قرآن - جلد 5

سیدعلی اکبر قرشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فجّ

راه وسيع. در مفردات گفته:

فجّ شكافى است ميان دو كوه و در راه وسيع بكار ميرود جمع آن فجاج است. يَأْتُوكَ رِجالًا وَ عَلى‏ كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ حجّ:

27. پياده و بر هر مركب لاغر از هر راه دور ميايند. وَ جَعَلْنا فِيها فِجاجاً سُبُلًا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ انبياء: 31.

لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلًا فِجاجاً نوح: 20.

در آيه اول ضمير «فِيها» ظاهرا راجع است به «رَواسِيَ» در صدر آيه و «سُبُلًا» بدل است از فجاج يعنى در كوهها راههاى وسيع قرار داديم تا آنها بمقاصد و مواطن خويش راه يابند در آيه دوم فجاج صفت «سبل» است و مراد از آن وسعت است يعنى تا در زمين براههاى وسيع وارد شويد.

در اقرب گفته: راه وسيع ميان دو كوه فجّ و راه تنگ شعب است.

فجر

شكافتن. «فَجَرَ الْقَناةَ: شَقَّهُ» بعضى قيد وسعت را بآن اضافه كرده‏اند وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعاً اسراء: 90. گفتند:

هرگز بتو ايمان نياوريم تا از اين سرزمين براى ما چشمه‏اى بشكافى.

فجر و تفجير هر دو متعدّى‏اند و تفعيل براى مبالغه است وَ فَجَّرْنا خِلالَهُما نَهَراً كهف: 33. ميان آندو باغ نهرى شكافتيم و جارى كرديم.

صبح را از آن فجر گويند كه شب را ميشكافد (مفردات) ... وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كانَ مَشْهُوداً اسراء: 78. و نماز صبح را بخوان كه نماز صبح مشهود است «فجر» در آيه بمعنى صبح است خواه بمعنى فاعل باشد (شكافنده شب) و خواه بمعنى مفعول (شكافته شده).

گناه را بقول راغب از آن فجور گويند كه پرده ديانت را پاره ميكند عامل آن فاجر است وَ لا يَلِدُوا إِلَّا فاجِراً كَفَّاراً نوح: 27. جمع آن در قرآن فجر و فجّار است أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ ص: 28. أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ عبس: 42.

(تفجّر و انفجار): شكافته شدن

/ 320