زاغ. پرندهايست شبيه بكلاغ داراى منقار و پاهاى سرخ.هاكس در قاموس گويد: از كلاغ بزرگتر است. در تورات نيز آمده است فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوارِي سَوْأَةَ أَخِيهِ قالَ يا وَيْلَتى أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ مائده: 31. آيه درباره كشتن و دفن كردن پسر آدم برادرش است.اين لفظ فقط دو بار در قرآن مجيد آمده است.
غرابيب
وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِيبُ سُودٌ فاطر: 27.غرابيب جمع غربيب بمعنى بسيار سياه است و «سود» جمع اسود است فرّاء گفته آن در اصل «سود غرابيب» است يعنى سياههاى بسيار سياه ولى مجمع ترجيح ميدهد كه «سود» تأكيد غرابيب باشد يعنى از كوهها تكههاى سفيد و سرخ است برنگهاى مختلف و نيز از آنها تكّههاى بسيار سياه هست.