قَرْن - قاموس قرآن جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاموس قرآن - جلد 5

سیدعلی اکبر قرشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً

شورى.

23. اين آيه در اكتساب حسنه است و مراد از آن بموجب صدر آيه و روايات ولايت اهل بيت عليهم السلام ميباشد.

قَرْن

(بر وزن فلس) جمع كردن.

«قرن البعيرين: جمعهما فى حبل» دو شتر را با يك طناب بست.

اقتران: اجتماع دو چيز يا چيزهاست در يك معنى از معانى، گويند: زيد قرين عمرو است در ولادت، در شجاعت، در قدرت و غيره. أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ زخرف: 53. يا ملائكه با او با هم بيايند.

(إقران) سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ زخرف: 13. اقران بمعنى اطاقه و توانائى است يعنى قرين شدن در توانائى گويند «اقرن الامر:

اطاقه» يعنى منزّه است خدائيكه اين مركب را بر ما مسخّر كرد و گرنه ما بر تسخير آن توانا نبوديم. وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ ابراهيم: 49. در مفردات و اقرب گفته تقرين براى كثرت و مبالغه است يعنى گناهكاران را بينى كه با زنجيرها بشدت با هم بسته شده‏اند.

(قَرْن) أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ انعام: 6. راغب گفته: قرن جماعتى را گويند كه در زمان واحد نزديك بهم زندگى ميكنند، جمع آن قرون است «القرن: القوم المقترنون فى ز من واحد» طبرسى فرموده: قرن مردم هر زمان است و آن از نزديك بهم بودن در يك زمان متّخذ شده، زجّاج گويد: بنظر من قرن اهل هر زمانى است كه در آن پيغمبرى يا طبقه‏اى از اهل علم بوده است. در قاموس و اقرب گفته: قرن هر امتى است كه هلاك شده واحدى از آنها باقى نمانده است ولى قيد هلاك شدن مورد تصديق قرآن نيست بلكه اعمّ است مثل آيه اول كه در باره امّت هلاك شده است و مثل وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ انعام: 6. كه بوجود آمدن مراد است نه هلاك شدن ايضا

/ 320