قطع. تعيين. در نهايه گويد: اصل فرض بمعنى قطع است راغب قطع شىء محكم و تأثير در آن، گفته است، اقرب عين لفظ راغب را آورده است در مصباح تقدير و اندازهگيرى معنى ميكند. در قرآن مجيد بمعنى تعيين و ايجاب بكار رفته كه هر دو نوعى قطع و تقديراند مثل لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصِيباً مَفْرُوضاً نساء: 118. از بندگان تو بهرهاى معيّن شده ميگيرم. ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً بقره: 236.ماداميكه بآنها دست نزدهايد يا مهريهاى معيّن نكردهايد مهريّه فريضه خوانده شده كه شىء تعيين شده است.و مثل سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها نور: 1. يعنى سورهايست كه نازل كرده و عمل باحكام آنرا واجب كردهايم، عمل حكم واجبى اتيان و عمل حكم تحريمى ترك است و مثل إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى مَعادٍ ... قصص: 85. آنكه تلاوت و عمل بقرآن را بر تو واجب كرده حتما تو را بمعاد (ظاهرا مكّه) بر ميگرداند. رجوع شود به «ردد».الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ ... بقره: 197.حجّ در ماههاى معلومى است هر كه