يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ حجرات: 6.آيه شريفه قول فاسق را بىاعتبار معرّفى ميكند و مفهوم آن اثبات عمل بخبر ثقه است. و اين در صورتى است كه فسق فاسق معلوم باشد يعنى:اى اهل ايمان اگر فاسقى خبرى پيش شما آورد درباره آن تحقيق كنيد مبادا از روى عدم علم قومى را آسيب رسانيد و بر كرده خويش پشيمان شويد.اين كريمه تصديق و امضاء بناء عقلاست كه بخبر شخص موثق اعتبار قائلاند و در صورت اخبار شخص فاسق و بد كار، تحقيق و جستجو ميكنند.شيعه و اهل سنّت اتفاق دارند در اينكه آيه فوق درباره وليد بن عقبة بن ابى معيط نازل شده آنگاه كه از طرف رسول خدا صلّى الله عليه وآله مأمور جمع آورى صدقات بنى مصطلق گرديد.ابن كثير در تفسير خود از مسند احمد نقل كرده: حارث بن ابى ضرار فرمانرواى بنى مصطلق (كه پدر جويريّه زن رسول خدا صلّى الله عليه وآله بود) گويد: محضر رسول خدا آمدم، اسلام را بمن عرضه كرد قبول و اقرار كردم، بزكوة دعوتم كرد پذيرفتم، گفتم اى رسول خدا بنزد قوم خويش برگشته آنها را با سلام و زكوة دعوت كنم هر كه پذيرفت زكوتش را جمع ميكنم و در فلان وقت نمايندهاى ميفرستيد آنچه جمع كردهام محضر شما بياورد.چون حارث زكوة را جمع آورى كرد در وقت معيّن نماينده آنحضرت نيامد، حارث گمان كرد كه غضبى از جانب خدا و رسول شده كه نماينده حضرت نيامد. بزرگان قوم را خواند و گفت: رسول خدا بمن وعده فرموده بود كه كسى را براى بردن