فرع - قاموس قرآن جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قاموس قرآن - جلد 5

سیدعلی اکبر قرشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بنى اسرائيل طغيان نمايد.

(افراط): تجاوز بيشتر و تفريط كوتاهى و تقصير بيشتر است.

يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ زمر: 56. اى حسرت بر آنچه در طاعت خدا تقصير و كوتاهى كردم لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ نحل: 62. مُفْرَطُونَ در قرآنها بصيغه مفعول است و بصيغه فاعل و ايضا مفرّطون بكسر راء از باب تفعيل نيز خوانده‏اند.

يعنى: ناچار آتش براى آنهاست و آنها پيش افتادگان (بآتش) اند ميشود از آيه فهميد كه آنانكه بخدا نسبت زائيدن و فرزند ميدهند پيش از ديگران بآتش وارد خواهند شد.

(فُرُط) وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً كهف: 28. فرط (بر وزن عنق) بمعنى افراط و تجاوز است يعنى از هواى نفس پيروى كرده و كارش تجاوز و تعدّى بود «الفرط: الامر المجاوز فيه عن الحدّ».

فرع

بالا رفتن. «فرع الجبل: صعده» شاخه درخت را بمناسبت بالا رفتن فرع گفته‏اند كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ ابراهيم:

24. مانند درخت پاكيكه ريشه‏اش در زمين و شاخه‏اش در آسمان است.

راغب گفته آن بمناسبت طول و عرض هر دو گفته ميشود بفرزندان شخص فروع گويند كه از اصل (پدر) منشعب شده‏اند. آن يكبار بيشتر در قرآن مجيد نيامده است.

فرعون

لفظ عجمى و لقب پادشاهان مصر و بقول اقرب الموارد در لغت قبط بمعنى تمساح است. از آن در عرب فعل آورده و گفته‏اند:

«تفرعن فلان» يعنى كار فرعون كرد كه تكبّر و تجاوز بود.

اين لفظ 74 بار در قرآن مجيد آمده و در داستانهاى بنى اسرائيل و موسى عليه السّلام بچشم ميخورد. گويند:

فرعونيكه بنى اسرائيل را تعذيب ميكرد و پسرانشان را ميكشت رامسس يا رعمسيس دوم و فرعونيكه موسى و هارون عليهما السلام براى هدايت او

/ 320