است كه مراد صفات و آثار موجود در نطفه باشد و فرزند آنها را بارث خواهد برد ولى اثبات آن خيلى مشكل است.
و امّا آيات خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ كه گذشت ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً ... مؤمنون: 14. ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى قيامة: 38. علقه را در اين آيات خون منعقد گفتهاند كه اگر انسان بنطفه در آنحال نگاه كند آنرا بصورت خون بسته خواهد ديد، ولى جوهرى در صحاح علقه را نيز زالو معنى كرده و گويد: «العلقة دودة فى الماء تمّص الدم و الجمع علق» و نيز آنرا قطعهاى از خون غليظ گفته است. در اينصورت ممكن است علقه را نيز اسپرماتوزوئيد معنى كرد.
(مُعَلَّقه) وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ نساء: 129. معلقه بمعنى آويزان است بنا بروايت امام صادق عليه السّلام مراد عدم استطاعت در محبت و علاقه قلبى است يعنى: هرگز نميتوانيد از لحاظ محبت ميان زنان بعدالت رفتار كنيد و همه را يكسان دوست بداريد هر چند كه بدين كار حريص باشيد. پس از زنيكه دوست نداريد بطور كلى منحرف نشويد كه او را آويزان و بلاتكليف بگذاريد كه نه مثل زن شوهردار باشد تا از شوهر استفاده كند و نه مثل زن بىشوهر كه بتواند همسر اختيار نمايد.
علم
دانستن. دانش. قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ بقره: 60. هر گروه محل آبخوردن خود را دانستند قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا بقره: 32.
علم گاهى بمعنى اظهار و روشن كردن آيد مثل ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى لِما لَبِثُوا أَمَداً كهف:
12. پيداست كه خدا پيش از بر انگيختن اصحاب كهف ميدانست كدام گروه از آنها مدّت توقّف خود را بهتر ميدانند و بعثت آنها براى اظهار و روشن كردن آن بود.