باليدن بمال و جاه. «الْفَخْرُ الْمُباهاةُ فِى الاشْياءِ الْخارِجَةِ عَنِ الانْسانِ كَالْمالِ وَ الْجاهِ» (مفردات) إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ لقمان: 18. مختال بمعنى متكبّر و فخور بمعنى بالنده و نازنده است.تكبّر در نفس آدمى و فخر اظهار و شمردن اسباب تكبّر و باليدن بر آنهاست و هر دو صيغه مبالغهاند يعنى خدا هيچ متكبّر نازنده را دوست ندارد. فخور چهار بار در قرآن مجيد آمده سه بار توأم با «مختال» و يكبار إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ هود: 10. فرح نيز شادى از روى تكبّر است. آيات بنظر ميدهند كه باليدن از لوازم تكبير است. خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ الرحمن: 14. معنى آيه در صلصال گذشت.
فدى
عوض. يعنى عوضيكه انسان از براى خود ميدهد. همچنين است فديه و فداء فَلا جُناحَ عَلَيْهِما فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ ... بقره: 229. گناهى بر آندو نيست در آنچه زن آنرا عوض داده مقصود آنست كه زن چيزى در عوض طلاق گرفتن بدهد. وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكِينٍ بقره: 184. و بر آنانكه بمشقّت زياد روزه ميگيرند عوضى است و آن طعام فقير است.فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً محمد: 4. بندها را محكم كنيد (و اسير گيريد) و پس از آن منّت نهيد يا فدا و عوض گيريد (و آزادشان كنيد).وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسارى تُفادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْراجُهُمْ ...بقره: 85. «تُفادُوهُمْ» را بعضى «تفدوهم» خواندهاند طبرسى فرموده: