پيامبر معروفشان هود عليه السّلام بود ولى پيامبران ديگرى نيز داشتهاند چنانكه فرموده: كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ شعراء: 123.
مردمى بودند بتپرست بهود عليه السّلام ميگفتند وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ هود: 53. و نيز قيامت را انكار ميكردند كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَةِ حاقّه: 4. مردمان قوى هيكل و مرّفه بودند وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ اعراف: 69. و نيز هود عليه السّلام بايشان ميگفت: وَ اتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ. أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ. وَ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ شعراء 132- 134. چون در ضلالت خويش اصرار ورزيدند بادى سرد و سوزان برايشان وزيدن گرفت هفت شب و هشت روز ادامه داشت ابدانشان را همچون چوب خشكاند و خونهايشان را منجمد كرد تا همه از بين رفتند وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ. سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى الْقَوْمَ فِيها صَرْعى كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ. فَهَلْ تَرى لَهُمْ مِنْ باقِيَةٍ حاقّة: 6- 8. رجوع شود به «روح» تحت عنوان باديكه قوم هود را از بين برد در آنجا نظر دادهايم كه باد آنها طوفان نبود بلكه باد سرد و سوزان بود. و اللَّه العالم.
در مجمع ذيل آيه 65 اعراف درباره عاد فرموده او عاد پسر عوص پسر ارم پسر سام بن نوح بود. على هذا عاد نام شخصى است كه قبيله و قوم با نام او تسميه شده در اقرب الموارد باين تسميه تصريح شده است و نيز در اقرب گفته: «عاد» منصرف و غير منصرف هر دو آيد. نگارنده گويد:
عاد در قرآن مجموعا 24 بار آمده و همه منصرف بكار رفته است.
عيد
تَكُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا مائده: 114. عيد را از آن عيد گويند كه هر سال عود ميكند و تكرار ميشود. و گفتهاند هر حالتى است كه پىدرپى بانسان رجوع ميكند ابن اعرابى گفته علت اين تسميه آنست كه در هر سال با فرح جديد عود ميكند